بازار بورس کاملا احساسی است

چه کسی می تواند در بازار احساسی بورس به سودهای بزرگ برسد؟

کسی که بازار احساسی را بشناسد!

چطور می شود احساسات بازار را شناخت؟ مگر بازار بورس احساس دارد؟

خیلی راحت! چون تو احساس داری!

وقتی تو احساساتی می شوی بازار هم کاملا احساسی عمل می کند!

کسی می تواند در این بازار احساسی به سودهای بزرگ برسد که احساسات خودش و سهامداران را بشناسد.

مثل احساس ترس، سهامداران احساساتی را محکم به زمین می کوبد و باعث می شود چوب حراج به سرمایه شان بزنند.

زمانی که سهامداران بی دلیل و غیرمنطقی می فروشند تو خریدار خوبی باش!

وقتی که ترس تمام وجود سهامداران را فرا می گیرد، اصلا یادشان می رود که قرار بود با این سهم خوب، سود کنند نه ضرر!

اهداف و چشم انداز سهم را فراموش می کنند و به شدت احساساتی می شوند.

حتی خیلی از تحلیل گران هم پیشنهاد فروش و خروج را می دهند چون فقط پیش بینی می کنند سرمایه مشتریان شان از بین می رود!

در صورتی که به هیچ وجه منطقی در کار نیست و در عمل تمام تصمیمات از روی احساس گرفته شده است.

تو برخلاف بازار احساسی شنا کن!

اگر مثل خیلی از سهامداران آرزوی یک شبه پولدار شدن را نداشته باشی

می توانی روی احساسات مسلط شوی و از خطرات احساسات بازار در امان بمانی.

احساس تو مستقیم روی ذهن تو اثر می گذارد.

وقتی بتوانی احساساتی مثل ترس، خشم، امید، طمع و… را بشناسی و کنترل کنی

می توانی با یک ذهن قوی تحلیل کنی و تصمیم های درست و بجا بگیری.

وارن بافت موفق ترین سرمایه گذار تاریخ می گوید:

به شما خواهم گفت که چطور ثروتمند شوید؟

درب ها را ببندید! وقتی که دیگران حریص هستند شما بترسید و زمانی که دیگران احساس ترس می کنند شما حریص باشید.

وقتی مربی ذهن خودت شوی خیلی راحت می توانی عکس العمل های سهامداران را بشناسی و مدیریت کنی

سهام بازانی را می بینی که یک سهم را دیروز در صف فروش فروخته اند و به مال شان آتش زده اند!

ولی امروز با بالا رفتن قیمت، دوباره دیوانه وار و عاشقانه در صف خرید می نشینند تا همان سهم را بخرند!

این احساسات در بین تمام سرمایه گذاران هست ولی در بازار بورس بیشتر خودش را نشان می دهد.

مثلا کسی که دیروز یک واحد آپارتمان در حاشیه شهر خریده است امروز با یک خبر یا یک اتفاق، آپارتمانش را زیر قیمت بازار مسکن به حراج نمی گذارد.

بلکه صبر می کند و دید بلند مدت دارد و می داند که قرار نیست طی یک ماه آینده سرمایه اش چندین برابر شده و یک شبه پولدار شود.

ولی همان فرد وقتی وارد بازار بورس می شود، رفتارش کاملا احساسی و متفاوت است و خیالاتی می شود!

اشتباه سهامداران یا اشتباه بازار!!!

بازار بورس هیچ وقت اشتباه نمی کند ولی با اشتباه سهامداران حرکت می کند.

اشتباه سهامداران هم فقط به خاطر یک چیز است: احساسات!

وقتی این احساسات، ذهن اکثر سهامداران را خراب می کند، با تصمیم های اشتباه روی بازار اثر منفی می گذارند.

در طرف مقابل سهامدارانی هستند که با این مدل احساسات کاملا آشنا هستند و با تصمیم های درست و بجا روی بازار اثر مثبت می گذارند.

این سهامداران هر روز خرید و فروش نمی کنند، هر روز چشمان شان را به دیده بان بازار بورس نمی دوزند تا معجزه ای رخ دهد،

بلکه همیشه پول نقد دارند و آماده خرید هستند!

یعنی به موقع خرید می کنند و به موقع می فروشند و سودهای خودشان را برمی دارند.

وقتی سود کردند به خودشان استراحت می دهند تا دوباره با ذهن کاملا آرام و متعادل به بازار احساسی برگردند.

یعنی هر روز در بازار وِل نمی چرخند تا سهام بازی کنند!

سهم های خوب را شناسایی و خرید می کنند و خیلی خوب سهامداری می کنند

تا از فرصت های استثنایی که همیشه وجود دارد به سودهای بزرگ برسند.

بورس قمار و حرام است!!!

خیلی از افرادی که به شدت احساسی هستند و در عمرشان یک بار هم سرمایه گذاری نکرده اند می گویند:

سود کردن در بازار بورس قماربازی و حرام است!

جمله ای که بعضی از سهام بازان هم می گویند چون نتوانسته اند سود کنند و ضرر کرده اند.

برای مثال تو به خاطر تصمیم های احساسی اشتباهی که در زندگی گرفتی، ورشکست شدی و به بانک و دوستانت بدهکار هستی،

الان می خواهی ماشین خودت را بفروشی

سه خریدار وجود دارد، بنگاه، حسن و مهسا، و هر کدام یک پیشنهاد می دهند

بنگاه که می خواهد مثل بعضی از پرسنل سازمان بورس، بُزخری کند و مال تو را بالا بکشد و به سود تُپل تری برسد!

بنگاه می گوید فقط ۶۰ میلیون تومان می خرم

حسن می گوید ۸۰ میلیون تومان بیشتر نمی خرم

مهسا می گوید ۹۰ میلیون تومان می خرم

ارزش واقعی ماشین تو ۱۰۰ میلیون تومان است، تو چه تصمیمی می گیری؟

نمی دانم! بستگی به احساسات تو دارد.

حسن و مهسا بنا به دلایلی از خرید ماشین تو منصرف می شوند ولی حاضرند ماه آینده مبالغ پیشنهادی خودشان را به تو بدهند.

فقط یک مشتری باقی مانده است و تو اصلا صبر نداری و ماشینی که حسن و مهسا حاضر بودند با قیمت بالاتر بخرند را مفت به بنگاه فروختی!

حالا چه کسی مقصر است؟

(هر چند دنبال پیدا کردن مقصر نیستیم و فقط می خواهیم از اشتباهات مان درس بگیریم)

بنگاه؟ حسن؟ مهسا؟ یا تو؟

به زور اسلحه فروختی یا با تصمیم کاملا احساسی خودت؟

اگر هم قماری در کار باشد تو قمار کردی نه دیگران!

تو چوب حراج به مال و اموالت زدی و بازهم تصمیم اشتباه گرفتی!

بازار یعنی عرضه و تقاضا نه قمار!

• هر جا که عرضه باشد تقاضا هم هست
• هر جا که عرضه خیلی زیاد باشد تقاضا هم خیلی کم می شود
• هر جا که عرضه خیلی کم باشد تقاضا هم زیاد می شود

هر جا که خریدار باشد فروشنده ای هست

و هر جا که فروشنده ای باشد احتمالا خریدار هم هست

و این ذات بازار است و اگر فکر کنیم که خرید و فروش قمار است، پس کل زندگی هم بازی و قمار است.

یعنی از لحظه ای که از خواب بیدار می شوی قمار می کنی تا لحظه ای که به رختخواب برگردی و دوباره بخوابی.

شاید خواب هم قمار و حرام باشد!

چون ذهن و جسم من و تو به خواب نیاز دارد و تقاضای خواب می کنیم و خواب عرضه می شود!

وقتی تو ۸ تا ۱۰ ساعت خواب طلایی را خوب نمی خری و حتی مفت و مجانی می فروشی چه کسی آسیب می بیند؟

خواب یا تو یا کسی که خواب را خوب می خرد و خوب می خوابد تا ذهن آرام و متعادلی داشته باشد؟

اگر با خودت صادق باشی و مسوولیت تمام کارهایی که انجام می دهی را شخصا قبول کنی،

می توانی به احساسات خوب برسی و با یک ذهن قوی، بدون ریسک در بورس سرمایه گذاری کنی

وقتی تصمیم های درست و به موقع بگیری و سود کنی نظرت راجع به بازار بورس عوض می شود و حتی کیفیت زندگی ات نیز ارتقا پیدا می کند.

بازار احساسی بورس جای سهام داری است نه سهام بازی!

سهام دار و سهام باز هر دو سهام خرید و فروش می کنند ولی با مدل فکری خودشان.

و دقیقا به خاطر همین مدل فکری یا مایندست، که از احساسات شخصی هر فردی سرچشمه می گیرد،

هر کدام ذهنیت متفاوتی نسبت به بازار بورس و کلا سرمایه گذاری دارند.

اگر دوست داری بدانی مدل فکری و احساسی تو در سرمایه گذاری چگونه است و هر ماه خودت را محک بزنی حتما در آزمون سرمایه گذاری شرکت کن

ذهنت آرام

قلبت شاد

جیبت پُر پول